وبلاگ - غم غربت
ساقی اندر قدحم باز می گلگون ریخت در می کهنه دیرینه ما افیون ریخت
دگران را می دیرینه برابر می داد به من دلشده خسته رسید افزون ریخت
این یاد داشتها را در زمانی می نویسم که به تقدیر الهی بیست روزی از دیار خود دورم و در سرزمین شام به سر می برم. و در هوای رو به سردی گذاشته دمشق غم سرد غربت را احساس می کنم.راست گفته بود شاعرکه :
سرد است آنجا که وطن نیست.
اکنون در کافی نتی درخیابان شیخ سعد نشسته ام و اتفاقی هوس کردم بیایم این ها را بنویسم. در فرصت مناسب یادداشتهای روزانه ام را خواهم نوشت.
راستی آقای خاتمی هم اینجاست. خاتمی محبوب عربهاست.
تا روزی دیگر.
نویسنده -سیدحسین رضویمدیر
متولد 1352 یزد معلم و ناشر
نوشتن دیدگاه